حجاب، حیا و عفت در رسانه

سی مرغ

من در وادی حیرت

عنوان: بازنمایی یا تصویرسازی تلویزیون یا سینما از عفاف در جامعه دینی یا اسلامی

چگونگی ترویج فرهنگ حجاب در جهت حفظ عفت عمومی در رسانه های جمعی(تلویزیون و سینما)

مسئله اصلی: آیا پخش فیلم های تلویزیونی در رسانه ملی مطابق حفظ عفاف در جامعه است؟

مسائل فرعی: ارتباطات براساس عفت و حیا چگونه در جامعه دینی شکل می گیرد؟ شاخصه های وجود عفت در یک جامعه چیست؟ تلویزیون چقدر توانسته عفت را (در سریالها و فیلم های سینمایی اش) رعایت کند؟ سیاستگذاری رسانه ملی در فیلم های تلویزیونی برای حفظ و ترویج عفت عمومی چگونه باید باشد؟ چرا حجاب و پوشش در ایران بعنوان یک مریضی فرهنگی شناخته می شود؟، چرا استعمارگران کشورهای اسلامی بر حذف حجاب از جامعه تاکید داشتند؟ چرا برخی از مردم حجاب را عقب ماندگی و مانع پیشرفت می دانند؟، عملکرد رسانه ملی در تبلیغ فرهنگ حجاب چگونه بوده است؟، چگونه می توان مفاهیم عمیق دینی را با استفاده از رسانه رادیو و تلویزیون انتقال داد؟

طرح مسئله:

از زمان پیدایش آدم ابوالبشر برروی زمین نمودهای عفت نیز ظاهر شد چنانکه قرآن کریم می فرماید ایشان زشتیهای خود را با برگ درختان پوشاندند. معنای خاص عفت به پاکدامنی و ارتباط محرم و نامحرم، زن و مرد، دختر و پسر اشاره دارد. عفت و حیا که جزء جدایی ناپذیر دین و ایمان بشمار می رود همیشه مورد توجه جوامع و تفکر های مختلف بوده است. مکتب های مادی گرایانه غربی که ریشه در دیدگاه های افرادی چون راسل و فروید دارد هرگونه قیدی در روابط جنسی را موجب اضطراب و التهاب در جامعه معرفی کرده که مانع پیشرفت و رسیدن به سود خواهد شد. دین اسلام نیز روابط زن و مرد را براساس عفت تبیین می کند و لوازمی را برای آن قرار می دهد.

جامعه دینی جامعه ای است که روابط زن و مرد در هر بخشی از آن براساس عفت و حیا باشد یعنی روابط با توجه به شخصیت انسانی افراد برقرار شود و هرگونه تعرضی در کلام، نگاه و رفتار در این روابط مذموم بوده و چنین افرادی همانگونه که در قرآن ذکر شده مریض القلب دانسته می شوند. (احزاب/32) وقتی عفت و حیا در جامعه ای برقرار شد و حکمرانی کرد، مرد و زن به خودی خود با وجود ارتباطات گسترده از هرگونه تعرضی شرم کرده و روابط براساس اهداف دیگری به غیر از لذات شهوانی شکل خواهد گرفت.

باید دقت داشت منظور از حکمرانی عفت در روابط زن و مرد به معنی قطع روابط نیست بلکه به معنای انسانی شدن این روابط هست. در هر رابطه ای که انسان برقرار می کند ناگزیر از انتخاب هدف است. منظور از عفت انتخاب هدف و قصدی جز لذات شهوانی است.

جامعه ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مدعی تشکیل یک جامعه دینی است که باید ارکان یک حکومت اسلامی و جامعه دینی در آن برقرار بوده و در عیان مردم نیز مشهود باشد. یکی از نمودهای جامعه دینی وجود عفت عمومی و صیانت از این ارزش است که خود را در پوشش، روابط کلامی و غیر کلامی زن و مرد در محیط اجتماع و ... نشان می دهد. از این حیث امر عفاف و حجاب همیشه مورد توجه مسئولان فرهنگی و ارتباطی کشور قرار داشته که چگونه می توان به ترویج ارزشهای مورد نظر دین اسلام در امر عفاف پرداخت؟ البته قابل ذکر است که در این موقعیت دستگاه های رسانه ای امپریالیسم غربی نیز در جهت براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران و از بین بردن ارزشهای اسلامی تلاش مجددانه ای را بکار بسته اند و شرایط جدیدی را نسبت به زمانهای گذشته بوجود آورده است.

رسانه ملی و بخصوص تلویزیون جمهوری اسلامی ایران نیز از حیث گستردگی مخاطبان خود نسبت به دیگر رسانه ها از جایگاه مهمی در حفظ و نشر ارزشهای اسلامی و بخصوص صیانت از عفت عمومی در جامعه برخوردار است. بررسی فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیون در تصویر سازی وجود عفت در جامعه دینی به ما نشان می دهد، تلویزیون و سیاستگذاران رسانه ای آن تا چه اندازه به حفظ عفت توجه دارند و با انجام مصاحبه هایی با فیلمسازان و ممیزان فیلم در تلویزیون بهتر می توان به این قضاوت دست زد. البته در ابتدا باید به شاخص بندی عینی از عفاف در جامعه نیز دست یابیم تا با مدل سازی مطلوب عفاف و بررسی تصویر سازی از آن به راهکارهایی در رسیدن به تصویر سازی مطلوب دست یابیم که مورد توجه کارگردانان و ممیزان فیلم قرار گیرد.

به عبارت دیگر در پژوهش دینی به یک مدل ارتباطی محرم و نامحرم در جامعه دینی دست می یابیم که با توجه به شاخصه های بدست آمده از این پژوهش به آسیب شناسی وجود عفت در فیلم های تلویزیونی با تحلیل محتوای چند فیلم می پردازیم. سپس برای سیاستگذاری در امر ساخت و ممیزی فیلم ها به بررسی آیین نامه ها و مصاحبه با ممیزان پرداخته و در نتیجه یک آیین نامه جامع در مورد رعایت عفاف در فیلمها پیشنهاد می کنیم.

البته حلقه گم شده این تحقیق، مخاطبان و تاثیر فیلم های تلویزیونی در مخاطبان است که نیاز به روشهای پژوهشی نگره انگاری یا شرکت در گروه های متمرکز دارد.

سوالهای بنده:

1) بعد از پژوهش در مطالعات دینی و تحلیل محتوای چند فیلم و سپس مصاحبه با ممیزان آیا لازم است درمورد مخاطبان هم کاری صورت گیرد؟

2) برای تحلیل محتوا بهتر است روی تلویزیون کار کنم یا در سینما؟

3) آیا شاخصه انتخاب فیلم برای تحلیل محتوا فقط پر بیننده بودن آن است؟

4) چه تعداد از فیلم های سریال یا سینمایی باید انتخاب شود؟

5) چه سالی را برای این کار برگزینم؟