دُر در صدف

زیبایی هایت را در پوششی از صدف پنهان کردن نشانه حفظ امانت خدادادی است

دُر در صدف

زیبایی هایت را در پوششی از صدف پنهان کردن نشانه حفظ امانت خدادادی است

حجاب، حیا و عفت در رسانه

سی مرغ

من در وادی حیرت

عنوان: بازنمایی یا تصویرسازی تلویزیون یا سینما از عفاف در جامعه دینی یا اسلامی

چگونگی ترویج فرهنگ حجاب در جهت حفظ عفت عمومی در رسانه های جمعی(تلویزیون و سینما)

مسئله اصلی: آیا پخش فیلم های تلویزیونی در رسانه ملی مطابق حفظ عفاف در جامعه است؟

مسائل فرعی: ارتباطات براساس عفت و حیا چگونه در جامعه دینی شکل می گیرد؟ شاخصه های وجود عفت در یک جامعه چیست؟ تلویزیون چقدر توانسته عفت را (در سریالها و فیلم های سینمایی اش) رعایت کند؟ سیاستگذاری رسانه ملی در فیلم های تلویزیونی برای حفظ و ترویج عفت عمومی چگونه باید باشد؟ چرا حجاب و پوشش در ایران بعنوان یک مریضی فرهنگی شناخته می شود؟، چرا استعمارگران کشورهای اسلامی بر حذف حجاب از جامعه تاکید داشتند؟ چرا برخی از مردم حجاب را عقب ماندگی و مانع پیشرفت می دانند؟، عملکرد رسانه ملی در تبلیغ فرهنگ حجاب چگونه بوده است؟، چگونه می توان مفاهیم عمیق دینی را با استفاده از رسانه رادیو و تلویزیون انتقال داد؟

طرح مسئله:

از زمان پیدایش آدم ابوالبشر برروی زمین نمودهای عفت نیز ظاهر شد چنانکه قرآن کریم می فرماید ایشان زشتیهای خود را با برگ درختان پوشاندند. معنای خاص عفت به پاکدامنی و ارتباط محرم و نامحرم، زن و مرد، دختر و پسر اشاره دارد. عفت و حیا که جزء جدایی ناپذیر دین و ایمان بشمار می رود همیشه مورد توجه جوامع و تفکر های مختلف بوده است. مکتب های مادی گرایانه غربی که ریشه در دیدگاه های افرادی چون راسل و فروید دارد هرگونه قیدی در روابط جنسی را موجب اضطراب و التهاب در جامعه معرفی کرده که مانع پیشرفت و رسیدن به سود خواهد شد. دین اسلام نیز روابط زن و مرد را براساس عفت تبیین می کند و لوازمی را برای آن قرار می دهد.

جامعه دینی جامعه ای است که روابط زن و مرد در هر بخشی از آن براساس عفت و حیا باشد یعنی روابط با توجه به شخصیت انسانی افراد برقرار شود و هرگونه تعرضی در کلام، نگاه و رفتار در این روابط مذموم بوده و چنین افرادی همانگونه که در قرآن ذکر شده مریض القلب دانسته می شوند. (احزاب/32) وقتی عفت و حیا در جامعه ای برقرار شد و حکمرانی کرد، مرد و زن به خودی خود با وجود ارتباطات گسترده از هرگونه تعرضی شرم کرده و روابط براساس اهداف دیگری به غیر از لذات شهوانی شکل خواهد گرفت.

باید دقت داشت منظور از حکمرانی عفت در روابط زن و مرد به معنی قطع روابط نیست بلکه به معنای انسانی شدن این روابط هست. در هر رابطه ای که انسان برقرار می کند ناگزیر از انتخاب هدف است. منظور از عفت انتخاب هدف و قصدی جز لذات شهوانی است.

جامعه ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مدعی تشکیل یک جامعه دینی است که باید ارکان یک حکومت اسلامی و جامعه دینی در آن برقرار بوده و در عیان مردم نیز مشهود باشد. یکی از نمودهای جامعه دینی وجود عفت عمومی و صیانت از این ارزش است که خود را در پوشش، روابط کلامی و غیر کلامی زن و مرد در محیط اجتماع و ... نشان می دهد. از این حیث امر عفاف و حجاب همیشه مورد توجه مسئولان فرهنگی و ارتباطی کشور قرار داشته که چگونه می توان به ترویج ارزشهای مورد نظر دین اسلام در امر عفاف پرداخت؟ البته قابل ذکر است که در این موقعیت دستگاه های رسانه ای امپریالیسم غربی نیز در جهت براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران و از بین بردن ارزشهای اسلامی تلاش مجددانه ای را بکار بسته اند و شرایط جدیدی را نسبت به زمانهای گذشته بوجود آورده است.

رسانه ملی و بخصوص تلویزیون جمهوری اسلامی ایران نیز از حیث گستردگی مخاطبان خود نسبت به دیگر رسانه ها از جایگاه مهمی در حفظ و نشر ارزشهای اسلامی و بخصوص صیانت از عفت عمومی در جامعه برخوردار است. بررسی فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیون در تصویر سازی وجود عفت در جامعه دینی به ما نشان می دهد، تلویزیون و سیاستگذاران رسانه ای آن تا چه اندازه به حفظ عفت توجه دارند و با انجام مصاحبه هایی با فیلمسازان و ممیزان فیلم در تلویزیون بهتر می توان به این قضاوت دست زد. البته در ابتدا باید به شاخص بندی عینی از عفاف در جامعه نیز دست یابیم تا با مدل سازی مطلوب عفاف و بررسی تصویر سازی از آن به راهکارهایی در رسیدن به تصویر سازی مطلوب دست یابیم که مورد توجه کارگردانان و ممیزان فیلم قرار گیرد.

به عبارت دیگر در پژوهش دینی به یک مدل ارتباطی محرم و نامحرم در جامعه دینی دست می یابیم که با توجه به شاخصه های بدست آمده از این پژوهش به آسیب شناسی وجود عفت در فیلم های تلویزیونی با تحلیل محتوای چند فیلم می پردازیم. سپس برای سیاستگذاری در امر ساخت و ممیزی فیلم ها به بررسی آیین نامه ها و مصاحبه با ممیزان پرداخته و در نتیجه یک آیین نامه جامع در مورد رعایت عفاف در فیلمها پیشنهاد می کنیم.

البته حلقه گم شده این تحقیق، مخاطبان و تاثیر فیلم های تلویزیونی در مخاطبان است که نیاز به روشهای پژوهشی نگره انگاری یا شرکت در گروه های متمرکز دارد.

سوالهای بنده:

1) بعد از پژوهش در مطالعات دینی و تحلیل محتوای چند فیلم و سپس مصاحبه با ممیزان آیا لازم است درمورد مخاطبان هم کاری صورت گیرد؟

2) برای تحلیل محتوا بهتر است روی تلویزیون کار کنم یا در سینما؟

3) آیا شاخصه انتخاب فیلم برای تحلیل محتوا فقط پر بیننده بودن آن است؟

4) چه تعداد از فیلم های سریال یا سینمایی باید انتخاب شود؟

5) چه سالی را برای این کار برگزینم؟

عدم برخورد با مسئله بدحجابی

امام جمعه قم برخورد قاطعانه با بدحجابی در جامعه را ضروری دانست و گفت:‌ باید کسانی که نسبت به آلودگی فرهنگی اصرار و لجاجت دارند از راه قانونی برخورد شود.

به گزارش خبرگزاری فارس از قم، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمد سعیدی امروز در خطبه‌های این هفته نماز جمعه قم که در حرم مطهر حضرت معصومه(س) برگزار شد، در سخنانی با تسلیت فرارسیدن ایام فاطمیه و شهادت حضرت زهرا(س) گفت: این بانوی بزرگ در راه اسلام تلاش‌های بسیاری داشتند و خدمات بسیاری ارائه کردند.
وی تصریح کرد: بانوی بزرگ اسلام از جایگاه بسیار والایی برخوردار هستند و ما باید تلاش کنیم که این جایگاه والا را بشناسیم.
امام جمعه قم با بیان اینکه حضرت فاطمه زهرا(س) برای تحقق رسالت و تحکیم دین تلاش بسیاری داشتند، اظهار داشت: نسل جوان ما باید این شخصیت را به درستی بشناسند و آن حضرت را الگوی خود قرار دهند.
وی با اشاره به ابعاد شخصیتی حضرت زهرا(س) افزود: ایشان بهترین الگو برای همگان و به ویژه بانوان در مسائل مختلف از دفاع از ولایت هستند.
سعیدی با بیان اینکه حضرت زهرا(س) می‌توانند بهترین الگو در زمینه تربیت فرزندان نیز باشند، اظهار داشت: اگر بخواهیم که فرزند صالحی داشته باشیم باید از سنین کودکی به تربیت او توجه کنیم، چراکه شخصیت فرد در سنین کودکی شکل می‌گیرد.
وی در ادامه گفت: اگر شخصیت فرد در سنین کودکی به روش صحیحی شکل بگیرد، در سنین بزرگسالی او مسائل را به درستی درک کرده و می‌پذیرد.
امام جمعه قم در بخش دیگری از سخنان خود با انتقاد از وضع حجاب در جامعه اظهار داشت: متاسفانه ما شاهد هستیم که وضعیت حجاب و آرایش برخی از زنان نامناسب است و این مسئله یکی از مشکلات امروز جامعه ما به شمار می‌رود.
وی با اشاره به اینکه اکثر مردم به معنای واقعی باحیا بوده و این مسائل را رعایت می‌کنند، یادآور شد: در برخی شهرها متاسفانه مشاهده می‌شود که عده معدودی از سر ناآگاهی مسئله حجاب را به درستی رعایت نمی‌کنند.
سعیدی با بیان اینکه مردم از وجود ناهنجاری‌های فرهنگ و بی‌بندوباری نگران هستند، ادامه داد: باید در این زمینه اقدامات جدی انجام شده تا این نگرانی‌های عمومی برطرف شود.
وی با انتقاد از عدم برخورد با مسئله بدحجابی در جامعه تاکید کرد: کسانی که خودشان به ارزش‌های دینی پایبند هستند، نباید نسبت به اینگونه مسائل بی‌تفاوت باشند.
استاد حوزه علمیه قم بر ضرورت ترویج امر به معروف و نهی از منکر تاکید کرد و اظهار داشت: مردم از اقدامات صورت گرفته در زمینه برخورد و مبارزه با بدحجابی حمایت می‌کنند.
وی با اشاره به اینکه در زمینه مبارزه بدحجابی کار فرهنگی و برخورد قانونی باید صورت گیرد، تصریح کرد: باید کسانی که نسبت به آلودگی فرهنگی اصرار و لجاجت دارند و به گونه‌ای عمل می‌کنند که انگار ماموریت دارند بی بندوباری را ترویج کنند، قاطعانه برخورد شود.
سعیدی از فعالیت‌های فرهنگی صورت گرفته در زمینه مقابله با بدحجابی از سوی ستادهای امر به معروف و همچنین دستگاه‌های فرهنگی تقدیر کرد و گفت: ملت نیز باید به وظیفه خود در زمینه تذکر لسانی عمل کنند.
وی با اشاره به اینکه دشمنان می‌خواهند از راه ترویج بدحجابی می‌خواهند به نظام ضربه وارد کنند، ادامه داد: اینها باید بدانند که آرزوی خود را به گور می‌برند.

راه پینایی

در حالی که برخی طلاب معروف قم از اظهارات وزیر کشور مبنی بر مشارکت گرفتن از طلاب در اجرای طرح عفاف و حجاب اظهار بی‌اطلاعی می‌کند، روز گذشته در چند شهر کشور از جمله قم، راهپیمایی‌ای با عنوان حجاب برتر برگزار شد. مرکز تحقیقات و طرح‌های کاربردی حجاب ریحانه‌النبی(س) که از سال 84 فعالیت خود را در زمینه حجاب در شهر قم آغاز کرده است، متولی برگزاری این راهپیمایی بود که به غیر از این شهر در تهران، شهر ری، مشهد، ارومیه و ساری هم برگزار شد. تهران امروز نوشت: شرکت کنندگان در این راهپیمایی با گفتن شعارهایی مانند « خواهرم خواهرم حجاب تو عزت است»، «ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است،ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است»، «چادر زن غیرت است نشان ملیت است»، «چادر زن جوشن است تیر چشم دشمن است» از حجاب و عفاف زن مسلمان حمایت کردند. (گزارش این راهپیمایی در صفحه یک آمده است) قاسم روانبخش که خود از جمله متولیان راهپیمایی‌های مذهبی در قم است و در چندین مورد راهپیمایی طلاب علیه خدشه دار شدن به مبانی فرهنگی و اسلامی در قم را طرح‌ریزی کرده است، یک روز پیش از برگزاری این راهپیمایی با «تهران امروز» به گفت‌وگو نشست: وزیر کشور در اوایل هفته خبر از حضور طلاب در اجرای طرح حجاب و عفاف داد. همکاری طلاب در این طرح چگونه است؟ من تا کنون چیزی در این مورد نشنیده‌ام. یعنی قرار نیست طلاب دخالتی در این طرح داشته باشند؟ قرار نیست طلاب به خیابانها بیایند و به ارشاد مردم بپردازند. اگر هم وزیر کشور چنین حرفی زده است شاید منظورش حضور طلاب در مساجد و مدارس حضور یابند و راجع به بحث و اهمیت آن سخنرانی کنند. اما طلاب برای بحث حجاب به خیابانها نخواهند آمد. شما بارها متولی برگزاری راهپیمایی‌ها در دفاع از ارزشها در قم بودید. چرا تا امروز در این راستا راهپیمایی نکردید و چرا این روزها حساسیت نسبت به مقوله حجاب در کشور افزایش یافته است؟ قرار نیست برای هر موضوعی راهپیمایی کنیم.بحث حجاب و عفاف بحثی فرهنگی و مهم برای جامعه است. به نفع خانم‌ها است که حجاب خود را رعایت کنند چرا که از بسیاری از گزندها در امان می‌مانند.از سویی عفت و پاکدامنی موجب تقویت بنیان‌های خانواده می‌شود. پیشنهاد شما برای اجرای طرح عفاف و حجاب چیست؟ باید برنامه اساسی برای این طرح در نظر گرفت. کار فکری برای ریشه کن کردن بدحجابی در کشور انجام داد و مظاهر بدحجابی را برای خانواده‌ها تبیین کرد تا متوجه شوند که بدحجابی چه تبعاتی می‌تواند داشته باشد.در عین کار فکری، باید با مظاهر بدحجابی در پارک‌ها و خیابان‌ها برخورد کردالبته امر به معروف و نهی از منکر هم جایگاه خود را دارد. منظورتان از برخورد چیست؟ یعنی امسال هم گشتهای ارشاد به خیابان‌ها بیایند؟ من موافق حضور گشتهای ارشاد و ادامه فعالیت آنها همانند سال گذشته هستم. همچنین اعتقاد دارم که این گشتها باید توسعه پیدا کند البته در کنار این گشتهای ارشاد باید به تبیین فلسفه حجاب پرداخته شود. فلسفه حجاب باید مانند بستن کمربند ایمنی در کشور نهادینه شود تا زنان بفهمند حجاب برای آنها محدودیت نیست بلکه در راستای حفظ آنهاست. وظیفه وزارت کشور، شهرداری، صدا و سیما و دیگر نهادها است که در تبیین فلسفه حجاب در جامعه بکوشند. نیروی انتظامی و قوه قضاییه هم نقش موثری در برخورد با پدیده بدحجابی دارند که اکنون در حال تبدیل به بی‌حجابی است. اخیرا تشکل‌هایی مانند جامعه مدرسین قم از برنامه‌های خود برای ترویج حجاب و عفاف خبر داده‌اند. آیا وارد شدن تشکلهای سیاسی به مقوله حجاب و عفاف را صحیح می‌دانید؟ جامعه مدرسین را نباید یک تشکل سیاسی دانست بلکه این تشکل روحانی ریشه علمی و دینی دارد لذا قاعدتاً وظیفه خود می‌داند تا دراین مباحث ورود پیدا کند اما تشکلهایی که صرفا جنبه سیاسی دارند نباید موضوع حجاب را سیاسی کنند زیرا به ضرر جامعه است.

سزای داشتن حجاب در فرانسه

شورای انضباطی پلیس فرانسه خواستار دو سال ممنوعیت خدمت یکی از نیروهای پلیس به دلیل داشتن حجاب شد.

این شورا از رییس پلیس فرانسه خواسته است تا درباره 24 ماه ممنوعیت کار این پلیس محجبه که 18 ماه آن به صورت تعلیقی می باشد؛ نظر دهد.

رییس پلیس فرانسه باید در این خصوص اظهار نظر و تصمیم گیری کند.

این بانوی مسلمان که نام او " نورا . ب" ذکر شده از نیروهای پلیس راهنمایی و رانندگی است که در حین خدمت از شال به عنوان حجاب استفاده می کند.

نورا در منطقه 11 پاریس به کار مشغول است و از نوامبر سال 2009 میلادی تاکنون نیز به صورت منتظر خدمت به سر برده است.

شورای یاد شده قرار بود در چهارم نوامبر در این باره تصمیم گیری کند ولی این امر تاکنون به تاخیر افتاده است.

فرانسه به رغم ادعای دفاع از آزادی، برخلاف برخی دیگر از کشورهای اروپایی از رشد کافی برای تحمل حجاب بانوان مسلمان برخوردار نشده است.


نظر آلیس

انسانها با استعداد تفکر منطقی و غیر منطقی به دنیا می آیند. انسان ها برای شادی ،تفکر ،عشق ورزیدن ،ارتباط برقرار کردن با دیگران و رشد و شکوفایی آمادگی دارند.آنها همچنین برای تخریب کردن خود،ناشکیبایی سرزنش کردن خود و اجتناب از شکوفا کردن امکانات رشد آمادگی دارند. به نظر الیس تجربه ی فردی هر انسانی بالاترین ارزش و اهمیت را در زندگی او دارد،انسان باید کاملاً در زمان حال زندگی کند .به نظر او انسان در سایه ی فعالیت شدید می تواند خودش را ارتقا بخشد و با نیروهای بالقوه ی خود به طور خلاّق زندگی کند.انسان موجودی انتخاب گر است و می تواند آنچه را که به نفع اوست برگزیند و بالاخره اینکه انسان با همه ی این توانایی ها باید محدودیت هایی را هم در زندگی اش بپذیرد (پاپن،1974؛الیس 1973؛کرسینی ،1973). وی انسان را موجودی تلقی می کند که کنترل قابل ملاحظه ای بر افکار ،احساسات و اعمال خود داردو معتقد است که انسان طبیعتاً برای انسان های دیگر یار و یاورند و بدانها عشق می ورزند .مشروط به اینکه در دام تفکر غیر منطقی اش گرفتار نشود .چرا که این نوع تفکر به تنفر از خویش و رفتار مخّرب نفس منجر می شود و سرانجام به تنفر از دیگران خاتمه می یابد و علاقه ی اجتماعی او را مختل می کند(پاپن 1974؛کریسنی 1973) آشفتگی هیجانی در مورد برداشت از آشفتگی هیجانی الیس معتقد است که افراد نیاز ندارند کسی آنها را بپذیرد یا دوست بدارد،هر چند که این ممکن است بسیار خوشایند باشد درمانگر به درمانجو می آموزد ،حتی زمانی که افراد مهم آنها را نمی پذیرد یا دوست ندارند. احساس افسردگی نکنند. درمان عقلانی –هیجانی 1-افراد را ترغیب می کند احساس های سالم غم را بخاطر نپذیرفته شدن تجربه کنند.2-سعی می کند به آنها کمک کند راهی برای غلبه بر احساس های ناسالم افسردگی و اضطراب پیدا کنند. الیس تاکید دارد که سرزنش کردن محور اغلب آشفتگی هیجانی است. بنابراین برای اینکه از روان رنجوری واختلال شخصیت بهبود یابیم ،بهتر است که سرزنش کردن خود و دیگران را متوقف کنیم و به جای آن ضرورت دارد که یاد بگیریم خود را به رغم نقایصی که داریم بپذیریم . الیس معتقد است که ما گرایش نیرومندی داریم به این که امیال و ترجیحات خود را به صورت بایدها،حتماًها ،خواست ها و دستورات تشدید کنیم .وفتی که ناراحتیم خوب است که به بایدهای جزمی و مستبدانه نهفته ی خود نگاهی بیاندازیم ،چرا که این خواسته ها احساس های اخلال گر و رفتارهای کژکار بوجود می آورند(الیس ،2001 ؛وددیدن ،1997). موارد زیر نمونه هایی از عقاید غیر منطقی اند که آنها را درونی می کنیم و به ناچار به خود شکن منجر می شود.(الیس ؛1994،1997؛1999؛الیس و دریدن 1997؛الیس و هارپر 1997): «من باید محبت و تایید تمام افراد مهم در زندگی ام را کسب کنم.» «من باید تکالیف مهم را با شایستگی تمام انجام بدهم» «چون عمیقاً میل دارم که افراد با من از روی منصفانه و ملاحظه برخورد کنند،آنها حتماً باید این کار را انجام دهند » ما گرایش نیرومندی داریم به اینکه با درونی کردن عقاید خودشکنی نظیر اینها خود را از لحاظ هیجانی ناراحت کنیم و به همین دلیل است که دستیابی به سلامت روانی و حفظ کردن آن واقعاً دشوار است(الیس 2001). نظریه ی شخصیت تعریف واژه ها:RET یا درمان منطقی –هیجانی فاقد واژه های بی معنی و مبهم است و دارای ساختارها و واژه های منحصر به فرد می باشددر واقع اینطور به نظر می رسد که این نظریه دو واژه دارد: 1- جبری: وقتی انسان به خود می گوید: باید ، بایست ، می بایستی که کاری را انجام بدهد یا انجام ندهد به اعتقاد الیس او در یک حالت اجبار قرار گرفته وی این گرایش ها را با عنوان ایدئولوژی جبری طبقه بندی می کند. 2-منطقی:واژه ی منطقی به صورت مطلق تعریف نمی شود .مردم بر اساس انتخاب ارزش ها،مقاصد و اهداف مختلف زندگی می کنند. وقتی که این ارزش ها را انتخاب کردند.در اینجا اگر چناچه فکر،احساس و عمل آنها همسو با اهداف و ارزش هایشان باشد منطقی بوده اند. اما چنانچه فکر،احساس و عمل آنها مخالف با اهداف و ارزش هایشان باشد. غیرمنطقی بوده اند. نظریه A-B-C شخصیت این نظریه برای درمان عقلانی –هیجانی اهیمیت زیادی دارد. A وجود یک واقعیت، رویداد یا رفتار فرداست.C پیامد هیجانی و رفتاری یا واکنش فرد است، این واکنش می تواند سالم و یا ناسالم باشد. A(رویداد فعال کننده )موجب C (پیامد هیجانی) نمی شود بلکه B که عقیده ی شخص درباره A است عمدتاً موجب C واکنش هیجانی می شود. تعامل این عناصر را می توان به صورت زیر نشان داد. A(رویداد فعال کننده ) B(عقیده) C (پیامد هیجانی و رفتاری) D (مداخله برای مجادله کردن ) E (تاثیر) F (احساس تازه) برای مثال اگر کسی بعد از طلاق دچار افسردگی شود،امکان دارد طلاق به خودی خود موجب واکنش افسردگی نشده باشد،بلکه عقاید فرد درباره ی شکست خوردن،طرد شدن یا از دست دادن همسر موجب آن شده باشد الیس خواهد گفت که عقاید فرد درباره ی طرد و شکست (در نقطه B ) عمدتاً موجب افسردگی می شود(در نقطه C) نه خود واقعه ی طلاق(در نقطه A).بنابراین انسانها عمدتاً مسبب بوجود آوردن واکنش ها و آشفتگی های هیجانی خود هستند . هدف رفتار درمانی عقلانی-هیجانی این است که به افراد نشان دهد چگونه می توانند عقاید غیر منطقی را که مستقماً ((موجب)) پیامدهای هیجانی آشفته آنها می شود تغییر دهند.(الیس ؛1999،الیس و دریدن 1997؛الیس و هارپر 1997). آشفتگی هیجانی چگونه پرورش می یابد؟جملات خود شکنی که درمانجویان مرتباً تکرار می کنند،نظیر اینکه «من به خاطر این طلاق قابل سرزنش هستم»«من آدم شکست خورده ای هستم و هر کاری که انجام دادم غلط بود»،«من آدم بی ارزش هستم».الیس بارها خاطرنشان می سازد که «شما عمدتاً به همان صورتی که فکر می کنید احساس می کنید».واکنش های هیجانی آشفته مانند افسردگی و اضطراب توسط نظام عقیدتی خودشکن درمانجویان که بر عقاید غیر منطقی استواراست شروع شده و تداوم می یابند. الیس (2001) دو عنصر دیگر را به چهار چوب A-B-C اضافه کرد. بعد از A،BوC نویت به D(مجادله کردن)می رسد . اصولاً به کار بردن روش هایی برای کمک به درمانجویان است تا عقاید غیر منطقی خود را به چالش بطلبد . این فرآیند مبارزه کردن سه عنصر دارد: ابتدا درنجویان یاد می گیرند عقاید غیر منطقی خود مخصوصاً «بایدها» و «حتماً های» مستبدانه را شناسایی کنند. بعد یاد می گیرند با عقاید کژکار خود به صورت منطقی و تجربی مجادله کنند و قویاً علیه اعتقاد به آنها برای خودشان دلایلی بیاورند. سرانجام درمانجویان یاد می گیرند عقاید غیر منطقی (خود شکن) را از عقاید منطقی(کمک کننده به خود) متمایز کنند (الیس 1994،1996). از بین این سه عنصر درمان عقلانی – هیجانی بر فرآیند مجادله کردن هنگام جلسات درمان و در زندگی روزمره تاکید دارد. سرانجام درمانجویان به E فسفه ی موثر می رسند که جنبه ی عملی دارد. نظام عقیدتی موثر جایگزین کردن افکار ناسالم با افکار سالم را شامل می شود. اگر در انجام این کار موثر باشیم F را نیز بوجود می آوریم که احساسات تازه است ،به جای اینکه به طور جدی احساس اضطراب و افسردگی کنیم ،به طور سالم تاسف می خوریم و مطابق با شرایط احساس ناامیدی می کنیم. مفهوم اضطراب و بیماری های روانی الیس اضطراب و اختلالات عاطفی را نتیجه ی طرز تفکر غیرعقلانی می داند . به نظر او افکار و عواطف کنش های متفاوت و جداگانه ای نیستند.از این رو،تازمانی که تفکر غیر عقلانی ادامه دارد،اختلالات عاطفی نیز به قوت خود باقی خواهند بود. انسان اختلالات و رفتار غیر منطقیش را از طریق بازگو کردن آنها برای خود تداوام می بخشد.به نظر الیس ،افرادی که خود را اسیر و گرفتار افکار غیر عقلانی خویش می کنند،احتمالاً خود را در حالت اساس خشم،مقاومت،خصومت،دفاع ،گناه ،اضطراب ،بی ثمری ،عدم کنترل و ناشادی قرار می دهند. انسان بوسیله ی اشیای خارجی مضطرب و بر آشفته نمی شود،بلکه دیدگاه و تصویری که او از اشیاء دارد موجب نگرانی و اضطرابش می شوند؛تمام مشکلات عاطفی افراد از تفکرات جادویی و ماهومی آنها سرچشمه می گیرد که از نظر تجربی معتبر نیستند .(پاپن،1974؛پاترسن ،1966). الیس اضطراب و اختلالات رفتاری را زاده ی طرز تفکر خیالی و بی معنی انسان می داند،به همین دلیل وجود چند اعتقاد را در ذهن فرد غیر منطقی می داند که اهم آنها را بر می شمریم(پاترسن،1966؛الیس 1973؛ پاپن،1974): 1-اعتقاد فرد به اینکه لازمه ی احساس ارزشمندی ،وجود حداکثر لیاقت،کمال و فعالیت شدید است. فرد منطقی بهترین کارها را به خاطر خودش انجام می دهد،نه به خاطر دیگران و درصد است که از خود فعالیت لذت ببرند و نه از نتایج . 2-اعتقاد به اینکه لازم است همه ی افراد جامعه او را دوست بدارند و تکریمش کنند.اگر کسی دنبال چنین خواسته ای باشد کمتر خود رهبر وبیشتر ناامن ومضطرب خواهد بود. این مطلوب است که انسان مورد محبت و دوستی قرار بگیرد ولی در عین حال فرد منطقی و عقلانی علایق و خواسته هایش راقربانی چنین هدفی نمی کند. 3-اعتقاد فرد به اینکه گروهی از مردم شرور و بدذات هستند و باید به شدت تنبیه بشوند ،این عقیده غیر منطقی است.زیرا معیار مطلقی برای درست ونادرست بودن وجود ندارد وانسان آزادی زیاد در انتخاب ندارد. 4-اعتقاد فرد به اینکه باید متکی به دیگران باشد و بر انسان قویتر دیگری تکیه کند اما وابستگی شدید به فقدان یا کاهش استقلال منجر می شود. 5-اعتقاد فرد به اینکه برای هر مشکلی فقط یک راه حل وجود دارد و اگر انسان به آن راه حل دست نیابد،بسیار وحشتناک خواهد بود. این طرز تفکر اشتباه است،زیرا هیچ گاه راه حل کاملی وجود ندارد و نتایجی که فرد از عدم دستیابی به این راه حل تصور می کند غیر واقعی است و به اضطراب می انجامد .فرد منطقی می کوشد تا راه حل های متعددی را برای مشکل خویش بیابد و از میان آن کامل ترین را انتخاب کند. الیس معتقد است که توسل به این عقاید به اضطراب و ناراحتی های روانی منجر می شود. راهبردهایی برای کشف اعتقاد های غیر منطقی الیس(1977،ص10)بعضی پیشنهادات مفید را برای کشف اعتقادهای غیرمنطقی ،ارائه داده اند این پیشنهادات عبارتند از : 1-در پی کشف مهیب سازی باشیدو از درمانجویان سوال کنید که ،چرا و به چه دلیل یا دلایلی این موقعیت مهیب یا ترسناک است؟ «من بیکار هستم 45 سال از عمرم می گذرد و دیگر نمی توانم شغلی را پیدا کنم،خانواده ام از گرسنگی خواهند مرد،این وضع نه تنها ترس آور بلکه یک فاجعه مهیب هم است» 2-در پی اعتقاداتی نظیر من نمی توانم آن را تحمل کنم، باشید و روشن سازید که درمانجوکدام جنبه از این موقعیت را غیر قابل تحمل می داند. «من نمی توانم اخراج شدنم را تحمل کنم،حتی اگر این آخرین کار باشد که قادر به انجام دادن آن باشم از آنها انتقام خواهم گرفت» 3-در پی سرزنش کردن ها و لعنت فرستاد نهایی باشید که درمانجو به خود یا به دیگران روا می دارد و از او سوال کنید شما کدام جنبه از این رفتار را غیر قابل بخشش تلقی می کنید؟ «من در شغلم موفق نیستم،من برای خانواده ام خوب نیستم ،من درد هیچ کاری نمی خورم» راه دیگر برای کشف اعتقادهای غیرمنطقی این است که در پی شناخت مشکلاتی باشیم که درمانجو در رابطه با مشکلات خود با آن مواجه می شود ."هر بار که به قصد ازدواج از یک دختر خانم از او می خواهم که با من صحبت کند،دچار حالت تهوع می شوم.لازم به گفتن نیست که وقتی هم با او صحبت می کنم،از شدت اضطراب مرتب پیچ وتاب می خوردم" این گونه نشانه های مرضی ثانویه ،ارتباطی با رویداد اصلی (صحبت کردن با دختر خانم و تقاضای ازداواج از او )ندارد و هر چه هست،در رابطه با حساسات ،افکار و رفتارهای درمانجو در پیش از قوع رویداد(احساس ترس،نابسندگی،بی مهارتی و...) است .( گر یگر،a1986،ص 205-204) تکنیک های درمانی درمان عقلانی –هیجانی روش های متعدد شناختی ،عاطفی ورفتاری درخود درد،همانند سایر شناخت درمانگران ،درمان عقلانی –هیجانی تکنیک ها را برای تغییر الگوی تفکر،احساس و رفتار مراجع با یکدیگر ترکیب می کند . با وجودی که این روش ترکیبی است،تمرکزبرا ایجاد رفتاری و شناختی است.درمان عقلانی –هیجانی تکنیک های خاصی برای تغییر خود باوری افکار در موقعیت های اجتماعی تاکید دارد .به علاوه برای شناخت باورها ،درمان عقلانی-هیجانی به فرد کمک می کند متوجه شوند چگونه باورهای آنها احساسات و رفتارهای آنها را از تفکرات ناکارا مد می سازد .مشکلاتی که در درمان عقلانی –هیجانی مورد بررسی قرار می گیرند عبارتند از : اضطراب،افسردگی،خشم،مشکلات زناشویی،مهارتهای بین فردی ضعیف،اختلالات شخصیت ،اختلال وسواسی،اعتیادو اختلالات روانی. روان درمانی الف)تعریف به عقیده ی الیس روان درمانی فرایندی است که در آن،با تمرکز شدید بر نظام اعتقادی فردیعنیb واصلاح آن،به تغییر رفتار اقدام می شود.(پاپن،1974؛ کریسنی،1793 ؛پاترسن،1966). ب)انتظار از روان درمانی یا هدف روان درمانی به طور کلی هدف از روان درمانی آن است که تغییرات مطلوبی درنظام اعتقادی فرد به وجود آورد و متعاقب آن،فرد رفتارهای مطلوبی از خود بروز دهد و پس از خاتمه ی درمان انتظار می رود که فرد عقاید غیر منطقی وغیر عقلانی خود را رها کند و به سوی تفکر منطقی و عقلانی روی آورد؛از مطلق گرایی و کمال جویی غیر منطقی بپرهیزد وبیشتر به خود ،بر اساس آنچه که هست ارزش بدهد،نه بر اساس آرمانهای بی پایه اش .فلسفه غیر عقلانی و غیر منطقی خود را نسبت به زندگی تغییر دهد و به آن یک فلسفه ی محکم منطقی بنشاند. در واقع از هدفهای عمده ی روان درمانی آن است که شخص اعتماد به نفس و قدرت تحمل ناملایمات را بدست آورد و خود را به سادگی قربانی هر خیر و شری نکند،بلکه استدلال صحیح ومنطقی را در اعمال و رفتار خود بکار گیرد.(پاپن،1974؛الیس 1973؛کریسنی 1973 ؛پاترسن ،1966). فرآیند درمان به طور کلی تمام تلاش درمانگر در جلسه ی درمان صرف وادار کردن مراجع به این مطلب می شود که از تفکر غیر عقلانی و متناقض با نفس خویش دست بردارد و فلسفه ی واقع بینانه تر ومنطقی تری در زندگی بدست آورد(پاپن ،1974،الیس ،1973 ؛کریسنی،1973). درمانگردر جلسه ی درمان با فردی مواجه است که حادثه ی نامطلوبی (a)برایش اتفاق افتاده است و دچار پیامدهای ناگوار عاطفی (c)شده است .مراجع طبق نظر الیس ،به غلط حالت اختلال عاطفی(iC) خود را به a نسبت می دهد و از افکار غیرعقلانی خود (ib)غافل است. درمانگر،که عقیده خلاف عقید مراجع دارد ، سعی می کند به او کمک کند تا عقاید غیر منطقی خود را کنار بگذارد و با آنها مبارزه کند (d )و عقاید و افکار عقلانی تر و منطقی تر را جایگزین آنها کند(e )و در نتیجه به شناخت بهتر (ce)و رفتار موثر دست یابد. مطالبی را که گفتیم می توان بر طبق نظر الیس در یک نمودار نشان داد(الیس 1973): a ib ic d e لذا دمانگر در نقطه ی d مراجع را وادار می کند که عقاید و افکار و نگرش های خود را مورد تردید و سوال قرار دهد و با آنها به مبارزه بپردازد تا اثرات این مبارزه در شناخت و رفتار اومتجلی شود.برای این کار درمانگر مشکل را از سه بعد شناختی ،عاطفی و رفتاری مورد بحث و بررسی قرار می دهد و به شیوه های فعال ،آمرانه و مستقیم به چاره چویی مشکل می پردازد (الیس ،1973؛پاپن، 1974؛کریسنی،1973). فنون و روش های درمان: 1-درمان شناختی :در این بعد ،درمانگر مراجع را متوجه غیر منطقی بودنش می کند و به او نشان می دهد که چگونه و چرا به آن حالت در آمده است؛و نیز رابطه ی بین عقاید غیرمنطقی را با اختلالات عاطفی و ناراحتی های او نشان می دهد .چون شناخت فرد در سایه ی کسب پاره ای از اطلاعات صورت می گیرد،لذا درمانگر در جربان درمان برای بالا بردن سطح شناخت بیمار از جزوات ،فیلم ها و نوارهای کاسب و ویدئوی مربوطه به درمان استفاده می کند و بیمار را به خواندن یا گوش دادن و یا تماشا کردن آنها وا می دارد. 2-درمان عاطفی:در این بعد درمانگر به عناوین مختلف مراجع را تشویق و وادار می کند تا عواطف خود را به طور عینی احساس کند و دست به تغییر ارزش های اساسی خود برند. در اینجا به مراجع نشان داده می شود که عواطفش بوسیله ی خود او و از راه زمزمه کردن عقاید نامطلوب با خود ،که مسبب اصلی ناراحتی و نگرانی او هستند ،به وجود آمده است.برای این کار درمانگر از شیوه های متعددی مثل ایفای نقش(برای نشان دادن نحوه ی پذیرش غلط و تاثیرآن در ارتباط فرد با دیگران )،الگوسازی (برای نشان دادن نحوه ی پذیرش ارزش های مختلف)،شوخی و بذله گویی (به منظور خط بطلان کشیدن بر عقاید اضطراب آور مراجع)،نصیحت و ترغیب (برای امتناع و ورزیدن از تفکرات ابلهانه ) و .....استفاده می کند. 3-درمان رفتاری:در این بعد درمانگر مستقیماً به اعمالی دست می زند تا مراجع رفتاری متفاوت با رفتار غیر عادی خود بروز دهد و بدین وسیله در رفتار او تغییری حاصل شود.برای رسیدن به این منظور از پاره ای روش های رفتار درمانی نظیر تعیین تکلیف ،خطر کردن،تصور کردن خویش در موقعیت های ناخوشایند و اضطراب آور، شرطی کردن فعال و کلاسیک و...استفاده می شود. در فرایند درمان،درمانگر نقش بسیار فعالی دارد و سعی می کند تا نگرش تازه تری به مراجع بیاموزد . در درجه ی اول ،پذیرش مراجع توسط درمانگر ،به مثابه ی یک انسان ،مطلوب است و درمانگر به سخنان او گوش فرا می دهد . اما به ندرت با احساسات برآشفته و مضطرب مراجع همدردی و همدلی می کند.درمانگر از سوی،نسبت به بیمار مهربان است و از سوی دیگر ،در مقابل تفکرات نامعقول مراجع سخت ایستادگی می کند و آنها را مورد حمله قرار می دهد . درمانگر همواره می کوشد تا در جریان درمان یک گام از مراجع جلوتر باشد.برای مثال قبل از اینکه مراجع به علت اختلال رفتار خود پی ببرد،درمانگر نوع تشخیص خود را،که همان شیوه ی تفکر غیر منطقی است،به او گوشزد می کند. (الیس ،1973؛هرشر ،1970؛پاپن 1974؛کریسنی 1973). در زمینه ی بینش نیز درمانگر به مراجع کمک می کند تا به سه نوع بینش عمده دست یابد: اول آنکه:متوجه شود که این رفتار غیر عادی او،گرچه در گذشته سابقه داشته است،ولی علت دارد که در زمان حال هم تداوم دارد و در رفتار او اثر می گذارد. دوم آنکه:مراجع این بینش را حاصل کند که خود او در تداوم بخشیدن به مشکلش نقش اصلی را برعهده دارد و با زمزمه کردن افکار غیر عقلانی و غیر منطقی با خودش به بقای مشکل کمک می کند. سوم آنکه:مراجع به صراحت اعتراف کند که تنها کسی که می تواند ناراحتی واضطراب های او را تخفیف دهد و. یا از بین ببرد فقط خود اوست ؛لذا،باید در این زمینه نقش فعال و سازنده ای را در پیش گیرد تا بتواند بر مشکل یا مشکلات خود غلبه کند(هرشر 1970؛کریسنی 1973). کاربرد درمان عقلانی –هیجانی درمان عقلانی –هیجانی در رابطه ای تک به تک ،روی مشکل خاصی تمرکز می کند.الیس (1994)می نویسد بیشتر درمانجویانی که تحت درمان فردی قرار می گیرند هفته ای 1 جلسه و در کل حدود 5 تا 50 جلسه حضور دارند . این درمان برای گروه درمانی نیز مناسب است زیرا به اعضا یاد داده می شود اصول آن را در موقعیت گروهی در مورد یکدیگر اجرا کنند .الیس توصیه می کند که اغلب درمانجویان ،یک زمانی علاوه بر درمان فردی،درمان گروهی را نیز تجربه کنند . درمان عقلانی-هیجانی در مورد مشاوره و با زوج ها و خانواده درمانی نیز اجرا شده است . در رابطه با زوج ها ،اصول رفتار درمانی عقلانی –هیجانی به زن و شوهر آموخته می شود تا بتوانند اختلافات خود را حل کنند یا دست کم در مورد آنها کمتر مشوش شوند. درخانواده درمانی،تک تک اعضای خانواده ترغیب می شوند توقع نداشته باشند سایر اعضای خانواده به صورتی رفتار کنند که مورد پسند آنهاست. در عوض،درمان عقلانی-هیجانی به اعضای خانواده می آموزد که آنها در درجه ی اول مسوول اعمال خود و تغییر دادن واکنش های خویش به موقعیت های خانواده هستند. درمان عقلانی –هیجانی به عنوان درمان کوتاه مدت کاملاً مناسب است،خواه در مورد افراد اجرا شده باشد یا گروهها یا زوج ها و یا خانواده ها.الیس در آغاز درمان عقلانی را به این دلیل بوجود آورد که روان درمانی را از اغلب سیستم های درمانی دیگر کوتاهتر و کار آمدتر کند؛از این رو این درمان اغلب کوتاه مدت است . روش A-B-C را برای تغییر دادن نگرش هایی که موجب آشفتگی می شوند می توان در ا تا 10 جلسه آموخت. درمان عقلانی –هیجانی رویکرد مفید برای کمک کردن به افرادی است که دچار بحران شده اند. در اغلب بحران ها ،دیدگاه شناختی ما در مورد اینکه واقعه ی خاصی چگونه بر ما تاثیر بگذارد اهمیت زیادی دارد . درمان عقلانی –هیجانی می تواند به افراد کمک کند شناخت های کژ کار خود را تشخیص دهند و در ضمن به آنها نشان دهد که چگونه هیجان ها و رفتار های آنها بر نحوه ای که درمورد رویدادها فکر می کنند تاثیر می گذارند. نقایص درمان عقلانی – هیجانی مثل تمام رویکردهای روانشناسی این رویکرد نیز دارای نقایصی است،از جمله نقایص این رویکرد: 1-نداشتن هیچ نوع تاکید خاص نسبت به اهمیت و لزوم روابط و شرایط درمانی از نوع همدلی بین درمانگر و درمانجو می باشد. 2-از آن جایی که لازم است درمانجویان برای مدت طولانی در جلسات درمان شرکت کنند اگر درمانجویان احساس کنند که به آنها گوش داده نمی شود و اهمیتی به آنها داده نمی شود به احتمال خیلی زیاد از ادامه شرکت در جلسات درمانی صرف نظر می کنند. 3-ویژگی های متافیزیکی این رویکرد نیز باعث می شود بکارگیری که آن برای بیشتر درمانگران دشوار باشد و تنها درمانگرانی بتوانند از آن بهره بگیرند که در کار خود بسیار دقیق ،دانا،هوشیار و موشکاف هستند. منابع کری ،جرالد ،مترجم سید محمدی، یحیی، نظریه های مشاوره و راون درمانی، 1385 شیلینگ، لوئیس مترجم سیده خدیجه آرین نظریه های مشاوره و روان درمانی1375 شفیع آبادی، عبدالله نظریه های مشاوره و روان درمانی 1386 ساعتچی ، محمود نظریه های مشاوره و روان درمانی 1377 اینترنت سایت ویکی پدیا

نویسنده : رضا منافی : ۱۱:٤٤ ‎ق.ظ ; یکشنبه ٢٢ آذر ،۱۳۸۸

چرا؟

آنچه که باعث بروز ناراحتی و احساسات منفی نسبت به حجاب(پوشش) در ما می شود در حقیقت خود حجاب (پوشش) نیست بلکه باورهای غلط ما درباره حجاب(پوشش) است که ایجاد مقاومت می کند.

زینت ها و حفظ حجاب

وظیفه هر زن مسلمان حفظ خود از دید نامحرمان است چگونه است که آیه قرآن نادیده گرفته می شود؟و ادعای مسلمانی باقیست؟ 

لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها 

زینت های شان آشکار نشود الا آنها که لامحاله ظاهر می شود. 

و اما کدام ها لا محاله آشکار میشود؟ 

زن در آمریکا

آنکه مظلوم واقع شده، ما زنان آمریکایی هستیم؛ بردگانی که ارزشمان تنزل یافته است .
، تقدیم به خواهر مسلمانم
موضوع حمله اسرائیل به لبنان مورد توجه خانواده های آمریکایی قرار گرفته است و درباره آن بحث می کنند .
من به چشم خود تجاوز صهیونیست ها به لبنان را دیدم. اما چیزهای دیگری هم دیدم: من، تو (زن لبنانی) را دیدم، که به همراه فرزندان خود برای زندگی تلاش می کنی. لباسهای ساده شما را که در عین سادگی نشان دهنده حجب و حیا و عفت شماست قابل مشاهده بود .
زیبایی شما برای من نمایان بوده. اما نه فقط زیبایی ظاهری، که زیبایی درونیتان را می دیدم! با دیدن شما یک احساس قوی به من دست داد. احساس رشک به شما!
من از تجربه وحشتناک و جنایت های جنگی علیه مردم لبنان احساس خوبی ندارم. این مردم مورد حمله کسانی قرار گرفتند که با ما نیز دشمنی دارند. متأسفم که نمی توانم به این مردم کمک کنم اما قدرت، زیبایی، نجابت و مهمتر از همه خوشحالی شما را تحسین می  کنم .
آری این قدرت ایمان شماست که باعث شده تا در زیر بمباران بی امان صهیونیستها از ما زنان آمریکایی شاداب تر باشید! چرا که شما هنوز با طبیعت زنانه خود زندگی می کنید. زندگی که برای زنان ساخته شده است. من هم تا دهه 1960 به آن نوع زندگی عادت داشتم تا اینکه بمباران همان دشمن ما را نشانه رفت. اما این بمباران متفاوت بود. ما هدف حملات مهماتی قرار گرفتیم که آغشته به فساد اخلاقی بودند. آنها اخلاق و عفت ما را نشانه رفته بودند، اما این حمله بسیار نامحسوس بود!
صهیونیستها به ما از هالیوود حمله کردند؛ اما نه با هواپیماهای جنگنده و یا تانک های دست ساخته خودمان، بلکه با رسانه ها و مطبوعات و سینما.. این را بگویم که بطور حتم پس از اینکه زیرساختهای کشورتان را منهدم کردند، شما را نیز به این شیوه مورد حمله قرار خواهند داد .
من هیچ دلم نمی خواهد این اتفاق برای شما بیافتد، چون در این صورت شما نیز همچون ما احساس پوچی و حقارت خواهید کرد. اما اگر به سخنان آنان که قبل از شما این احساس حقارت را تجربه کرده اند گوش فرا دهید، می توانید از آن وضعیت در امان بمانید. همه تولیدات هالیوود بسته هایی از دروغ و تحریف واقعیت هاست. تولید کنندگان محصولات هالیوود، رفتارهای سکسی را به عنوان رفتارها و سرگرمی های بی ضرر نشان می دهند؛ چون می خواهند بافت اخلاقی جوامع را از بین برده و بدین طریق برنامه های سمی و زهرآلود خود را در آن جوامع پیاده کنند .
خواهش می کنم زهر آنها را نخورید. چون این زهر، پادزهری ندارد. یکبار اگر آن را خوردید، گرچه ممکن است التیام پیدا کنید اما شما دیگر آن آدم سابق نیستید. پس هر چه می توانید از آن دوری کنید .
به گزارش ایونا ، آنها سعی خواهند کرد شما را از طریق برنامه های تلویزیونی و ویدیوئی اغوا کنند. درظاهر، ما زنان آمریکایی را خوشبخت و خرسند نشان خواهند داد، که از پوشیدن لباسهایی همچون زنان فاحشه، و نداشتن خانواده و... به خود می بالیم. اما باور کنید بیشتر ما از این نوع زندگی ناخرسندیم. میلیونها نفر از ما مصرف کنندگان دائمی داروهای ضد افسردگی هستیم. از شغلهایمان متنفریم. شبها به روی مردانی که به ما اظهار علاقه کرده و پس از بهره بردن حریصانه، ما را به حال خود رها می کنند، فریاد می کشیم. اما آنها هیچ اهمیتی به ما نمی دهند .
صهیونیستها می خواهند خانواده های شما را از هم بپاشند و شما را به داشتن فرزندان کمتر متقاعد کنند. آنها خانواده را به عنوان بردگی، مادری را به عنوان اسباب مصیبت و آفت؛ پاکی و نجابت را به عنوان عقب ماندگی و... معرفی می کنند. آنها از تو می خواهند تا خود را هرچه ارزانتر بفروشی و ایمان و عقیده خود را فراموش کنی. آنها شبیه مار خوش خط و خالی اند که حوا را با سیب فریب می دهند. اما فریب آنها را نخور و سیب را گاز نزن .
من شما را همچون گوهرهای گرانبها، طلاهای خالص یا مرواریدهای ارزشمند می نگرم که در کتاب مقدس (Matthew 31:54) از آنها سخن رفته است. همه زنان مرواریدهای ارزشمند هستند اما برخی از ما در ارزش مرواریدمان تردید کرده و آن را بسیار ارزان و در واقع به هیچ فروختیم!
مدلهای طراحی شده در گنداب غرب را به شما القا می کنند و می گویند، با ارزش ترین دارایی شما جنسیت و تمایلات جنسی شماست. اما پوشش زیبا و حجاب شما در واقع مهیج تر از هر گونه مدل غربی است؛ چرا که این پوشش شما را به طور معماگونه پشت چادر نگه داشته است و از طرف دیگر نشان دهنده عزت نفس و اعتماد به نفس شماست .
جنسیت زنان باید از نگاه چشم های هرزه دور نگاه داشته شود. چون این جنسیت هدیه شما به مردی است که به شما عشق می ورزد؛ عشق همراه با احترامی که مقدمه ازدواج است و برای آن کافی است. از آنجایی که مردان شما همچنان مردانه در برابر تجاوزات دشمن مقاومت می کنند، سزاوار بهترین هدیه شما هستند. برای مردان آمریکایی عفت و پاکدامنی زن مهم نیست. آنها به این مروارید ارزشمند اعتنا نمی کنند. در عوض بدنبال سنگ های مصنوعی براق می روند تا بعدا بتوانند به راحتی آنها را رها کنند!
با ارزش ترین دارایی شما زیبایی درونی و عفت شماست که در واقع همه چیز شماست. اما من می بینم که متاسفانه برخی از زنان مسلمان سعی می کنند در پوشش خود مثل غربی ها باشند. حتی هنگامی هم که چادر می پوشند مقداری از موهای خود را بیرون می گذارند!
به گزارش ایونا ، چرا از زنانی تقلید می کنید که نسبت به از دست دادن فضیلت و عفتشان پشیمان شده اند؟! و یا به زودی پشیمان خواهند شد؛ زنانی که عفتشان از دست رفته است و دیگر باز نمی گردد. از نظر ما، شما الماسهای بی عیب و نقص هستید. اجازه ندهید به سنگ های مصنوعی براق تبدیلتان کنند. همه چیزهایی که در مجلات مد و تلویزیون های غربی می بینید، دروغ است. اینها همه دام های شیطان است که در راه فریب دیگران چیده است .
اجازه دهید محض احتیاط از پشت پرده نیز چیزهایی بگویم. چون می دانم خیلی کنجکاو هستید. بدانید که روابط جنسی پیش از ازدواج نیز تحفه ای نیست. ما متاسفانه جسم هایمان را در اختیار مردانی قرار دادیم که به آنها علاقه ورزیدیم، چون خیال می کردیم از این طریق می توانیم نظر آنها را به خود جلب کنیم، تا با ما ازدواج کنند؛ این را از فیلمها یاد گرفته بودیم. اما فریب خوردیم و تنها خود را تباه کردیم .
من می دانم که تو به عنوان یک زن، حتما مرا درک می کنی؛ چون تو هم یک زنی. تنها زنان حال همدیگر را می فهمند. ما زنان صرف نظر از نژاد، ملیت و دینمان، یکی هستیم.
هر جای دنیا که باشیم، تفاوتی نمی کند. ما عشق می ورزیم و در این راه همه تلاش خود را انجام می دهیم. فرزندان خود را بزرگ می کنیم و آسودگی مردانی را که ما را دوست داشته باشند در خانه فراهم می کنیم. اما ما زنان آمریکایی در این باور که با داشتن شغل و خانه ای برای خودمان که در آن به تنهایی زندگی کنیم و با آزادی تمام عشقمان را به هر کسی که خواستیم ابراز کنیم، فریب خوردیم. این آزادی و آن عشق نیست. تنها در سایه بهشت زناشویی امن، می توان با آسودگی خاطر عشق ورزید. به کمتر از آن راضی نشوید. در غیر این صورت فریب خورده و تنها رها خواهید شد .
به گزارش ایونا ، ما زنان آمریکایی را شستشوی مغزی داده اند تا در مورد زنان مسلمان به عنوان زنانی بیندیشیم که مظلوم و ستمدیده اند! اما در واقع، آنکه مظلوم شده، ما زنان آمریکایی هستیم؛ بردگانی هستیم که ارزشمان تنزل یافته است. با تمام تلاش بدنبال مردانی هستیم که ما را دوست داشته باشند. اما بی فایده است .
ما خوب می دانیم که گول خوردیم و این دانستن است که در ما عقده روحی بوجود آورده است. ما در نهان خود به شما حسودی می کنیم و شما را تحسین می کنیم. گرچه برخی از زنان آمریکایی ممکن است نظر مرا نپذیرند. اما خواهش می کنم ما را تحقیر نکنید و در مورد ما مثل کسانی نیندیشید که این شیوه زندگی را دوست داریم. اما تقصیر ما نیست بیشتر ما از کودکی از حضور پدر محروم بودیم تا مراقب ما باشد .
خانواده های ما از هم فروپاشیده است و شما خوب می دانید که چه کسانی این وضعیت را بوجود آورده اند. به آنها اجازه ندهید شما را نیز فریب داده و مانند ما پست و حقیر کنند. عفت و پاکدامنی خود را حفظ کنید. ما زنان غربی راه زندگی را گم کرده ایم. ما به شما زنان مسلمان نیاز داریم که در زندگی شما را الگوی خود سازیم. چون ما به هرحال زندگی را باختیم. عفت و پاکدامنی خود را با چنگ و دندان حفظ کنید و آن را قدر بدانید

بوستان حجاب

+ گل عفاف، در بوستان حجاب می‎روید. حجاب، زندان نیست که زنان در آن محبوس باشند، بلکه قلعه و دژی است که از ورود غارتگران و مهاجمان جلوگیری می‎کند. زنان و دختران با حجاب، قلعه‎نشینانی‎اند که به مزاحمان، اجازه ورود به حریم عفاف نمی‎دهند. حجاب، مثل در یک شیشه عطر، مانع پریدن عطر عفاف می‎شود. باید مزرعه نجابت را از لگدمال شدن زیر گام‎های بی‎رحم تاراجگران باغ، نگهبانی کرد.

چهارشنبه 20/8/1388 8:48 عصر